کد مطلب:303563 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:145

مهریه حضرت زهرا
در بعضی از روایات آمده كه خدا به رسول خویش فرمود:

انی جعلت نحلتها من علی (ع) خمس الدنیا و ثلث الجنة و جعلت لها فی الارض اربعة انهار. الفرات، و نیل مصر، و نهروان، و نهر بلخ، فزوجها، انت یا محمد بخمس ماة در هم، تكون سنّة لامتك. [1] .

من خمس دنیا و ثلث بهشت را مهر فاطمه قرار دادم كه به ازدواج علی در آید و در زمین چهار نهر را مخصوص او گردانیدم: نهر فرات، و نیل و نهروان و نهر بلخ را. (نهروان نام شهری است نزدیك بغداد در اینجا مقصود از نهروان نهر آبی است كه نزدیك آن شهر قرار داشت).

و تو ای محمد مهر زهرا را پانصد درهم قرار ده تا سنتی باشد از برای امت تو.

شایان ذكر است كه در آن زمان پانصد درهم نقره معادل دو مثقال و نه نخود زر خالص بود. در مدح این بانوی با عظمت اسلام و این بضعه پاك پیامبر (ص) چه زیبا سروده است. [2] .


چو نورش در بسیط عرش از ارض برین آمد

خدا را هرچه رحمت بود نازل بر زمین آمد


فروغ رحمت رب المشارق تافت بر عالم

چو زهرا را ظهور از رحمة للعالمین آمد


به رشك آسمان طالع شد از روی زمین ماهی

كه از شرم رخش خورشید خاكستر نشین آمد


هویدا گشت بر چرخ نبوت كوكبی تابان

كه مهرش مشتری چون زهره بر ماه جبین آمد


زعرش كبریا بر فرش، چون نورش نمایان شد

ملایك در طوافش از یسار و از یمین آمد


چو از جان آفرین در صورت آمد نقش این دختر

هزاران آفرین بر نقش از جان آفرین آمد


زنی مانند این مادر، پسر ناورد یا دختر

در این ام العوالم تا بنات آمد بنین آمد


جمالی در تجلی آمد از پیراهن امكان

كه صد خورشید و ماهش جلوه گر از آستین آمد


صدف ها بحر امكان پرورید از لؤلؤ مكنون

كه تا یك درج او را درج در دُرّ یمن آمد


مگر ام الكتاب است این بتول، از وحی سبحانی

كه نسلش محكمات،آیات قرآن مبین آمد


بتول آئینه شد آئینه اوصاف یزدان را

چنان آئینه را آئینه در عالم چنین آمد


ملایك را از آن شد سجده واجب، بر گل آدم

كه این نور خدا را جلوه اندر ماءوطین آمد


یقین بر حق، ندارد هر كه شك در حق او دارد

بلی حق الیقین از دولت عین الیقین آمد


ولایش آب حیوان است جاری در عروق دل

حیات جان انسانی از این ماء معین آمد


خدا بر حرمتش چون اسم اول خواند از خامس [3] .

به شوق پای بوسش زآسمان روح الامین آمد


زحسن طلعتش افتاد عكس آفرینش را

زعكس روی او پیدا بهشت و حور عین آمد


چنان از ماه رویش روشن آمد ظلمت غبرا

كه گویی بر زمین مهر از سپهر چارمین آمد


كنیزش را نباشد اعتنا بر تخت بلقیسی

غلامش را سلیمان بنده تاج و نگین آمد


بحق فرمود: الحق قُرّةالعینش رسول حق

كه حق بین نور او در چشم خیرالمرسلین آمد


در اوصاف كمال او همین كافی است بر دانا

كه این دوشیزه را شوهر امیرالمومنین آمد


(فؤاد) از جان و دل چون دوست دارد آل احمد (ص) را

به سمع جان اهل دل، كلامش دل نشین آمد



[1] همان سند/ 53.

[2] فؤاد كرماني.

[3] منظور پنج تن آل عباعليهم السلام است كه در حديث كساء آمده جبرئيل از خداوند تعالي پرسيد: يارب و من تحت الكساء؟ پروردگارا كيستند اينها كه در زير كساء هستند. خداوند عزوجل فرمود: آنها فاطمه و پدر فاطمه و شوهر فاطمه و فرزندان فاطمه اند.